این داستان با ورود کاهنان یهودی اوج می‌گیرد که قصد دارند محمد(ص) را به همراه خود ببرند. حلیمه، دایه پیغمبر، پس از اینکه از یاری همسرش، حارث ناامید می‌شود، به تنهایی کمر به نجات فرزند عبدالله می‌بندد و تعقیب و گریز آغاز می‌شود. در خلال شرح کشمکش حلیمه، حارث و غلامی که از سوی کاهنان مأمور بازگرداندن آنهاست، شخصیت‌ها با درون‌گویی، داستان خود و منویات خویشتن را بیان می‌کنند. از همین رهگذر است که حلیمه بعضی معجزات چند سال اول زندگی رسول خدا را باز می‌گوید.